علیعلی، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

علی شاهزاده کوچولوی بهار94

میخوام برم با دوستام بازی کنم

گل پسر مامانی جمله ای که اینروزها زیاد میگی میخوام برم با دوستام بازی کنم،هربار میریم پارک با کلی ذوق پیش بچه ها میری وقتی باهاشون دوست میشی به اسم صداشون نمیکنی مثلا میگی دوستم بیا سرسره بازی کنیم دوستم بریم توپ بازی فدای شیرین زبونی های گل پسرم بشم من الهی امروزم تو پارک خیلی بازی کردی الآنم خیلی خسته ای لالا کردی فدای چشمات بشم من الهی
18 اسفند 1396

اذان خوندن پسرم

علی گلم عشق مامان بابا،خیلی شیرینی،صندلی آبی کوچیکه ات رو میذاری روی دسته مبل ها که بالا باشه بعد میشینی و بلند اذان میخونی،یه کتاب ارتباط با خدا هم داریم که میگی این قرقان منه،اذان خوندنت که نگو خیلی قشنگه،به منم میگی من اذان میخونم تو نمازتو بخون،تموم مدت نماز خوندن من واسه ام اذان میگی،یه وقتایی هم میگی نمازمو نخوندم مهر میذاری میخونی بعدشم به قول خودت قرقانت رو میاری و میخونی الهی مامان فدات بشه گل پسری
16 اسفند 1396

پسرعزیزم روز به روز شیرین تر حرف میزنه

علی عزیزم گل پسر مامانی این روزها انقدر شیرین حرف میزنی که نگو،جمله بندی هات خیلی قشنگه به جلو میگی عقب،به بالا میگی پایین،هروقت ناراحتی یا بغل میخای میگی بیا بغلم(منو بگیر بغلت)،هر وقت بازی جدی میکنی باهام میگی خدافظ شما من میرم بانک کارامو انجام بدم بیام(مثلا ادای بابایی رو در میاری)،برگشتم رو میگی برگشته بودم،وقتایی که میخای بگی کوچیک بودم میکی دیشب من خیلی نینی بودم،صبح شده رو مینی آفتاب اومده دیگه بلند شیم،ماه رو میگی خدا داره میبرش، عاشق این هستی که بریم پارک با بچه ها بازی کنی با یه بچه که بازی میکنی بهم میگی مامان با دوستم بازی میکنیم،هروقت جمعه میشه عاشق این هستی که زودتر بیدار شی با بابایی بری نانوایی و برامدن نون بخری،حتما یه بست...
12 اسفند 1396
1